سیاست مریض
نگاهی به احوال این روزهای جماعت سیاسیمان
این روزها اوضاع جماعت سیاسی کشورمان مطلوب نیست! یا بهتر است بگوییم سیاستزدگی سیاستمدارانمان، بیداد میکند! از سیاستمردان کوچولوی دانشجو(!) گرفته تا سیاستمردان موسپید انقلابی!
به قول شاعر هر کسی نغمه خود خواند و (البته با اجازه نیما!!!) از صحنه نرود...
قوا و بی قواها...
آن از مجلس و بچهبازیهایش(دعوا، بینظمی، دوفوریت مقابله!، خواب و...)
آن از دولت و شعارهایش(که طرفدار و مخالفان را «ناامید» کرده از «تدابیرش»!)
آن از قوه قضائیه و کارهایش(که قوهاش هیچ ولتاژی در برابر کلهگنده ها ندارد!)
و آن از "از قافله عقب مانده ها" که چپ و راست(!) همایش میگذارند برای باز پس گرفتن صندلی و «قدرت»!
قدرتطلبی...
تعارفی نیست؛ قدرتطلبی فقط در وجود مستکبرینی چون امریکا و غرب نیست! خیلی از این اشخاصی که خودشان را سیاستمداران چپ و راست و بعضا معتدل و فراجناحی(!) معرفی میکنند هم، چیزی جز قدرت نمیخواهند!
تفاوت ایندو، تنها در وسعت نگاه است...
این وسط فقط مردم اند که باید صبح تا شب خودشان را به هر دری بزنند تا در این اوضاع ناخوشایند اقتصاد، زندگیشان رو بگذرانند. و در اوقات استراحت هم بنشینند و در روزنامه ها و سایت ها و البته تلویزیون(!)، به افاضات و دعاوی این جماعت سیاستزده چشم بدوزند...
مردم
آینده
می گویم: امیدوارم و از خدا میخواهم که حداقل خودم، در آینده دچار این مصائب نشوم؛ از حرصی که برخی مردم را فراگرفته تا سیاستزگی که خیلی از مسئولین رو بلعیده!