خداحافظ دکتر + پوستر
بالاخره دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به پایان
رسید. دوران هشت ساله ای که تجربه جدیدی برای همه بود؛ همه مردم، مسئولین،
رهبری و حتی روسای کشورهای دنیا... خوب یا بدش را کار ندارم اما اغراق نیست اگر بگویم که در این دوران، ایران و دنیا رئیسجمهوری را مانند او ندیده... در ایران که به عینه دیدیم که با روسای
جمهور قبلی متفاوت است. در دنیا هم فردی را به یاد نمیآورم که در صحن علنی
سازمان ملل، از ارزش های انقلاب و اسلام، دفاع کرده باشد؟ اگر میشناسید
به من هم بشناسیدش! در اینجا قصد دارم چند کلام به عنوان «خداحافظی» با وی
بنویسم...
با آمدنت امیدی تازه در دلهای مردم ایجاد کردی... بیشتر از هر چیز، مردم از سادگیات خوششان آمده بود... آن کاپشن بهاری... آن پژوی 504 ، آن خانه و آن باغچه ... سادگی ای که هیچگاه در این هشت سال، کنار نگذاشتی... هشت سال پیش، غذای ساده ای را کنار فلان روستای دورافتاده خوردی و چند روز پیش، افطارت را با یتیمان باز کردی...
البته خیلیها از ابتدا از این منش تو خوششان نمی آمد... یادم است در آن سالهای اول، یکی از همکلاسان میگفت: فلانی که از بهترین تولیدیهای کت دنیا را داراست در فلان شبکه ماهواره ای به احمدی نژاد گفته که حاضر است بهترین کت دنیا را به او هدیه دهد؛ چرا که این کاپشن شایسته رئیس جمهور ایران نیست!
یا افرادی که تو را عشق سفر میخواندند که به مشقت فراوان خودت را به دورافتاده ترین مناطق ایران میرساندی تا حقی از کسی ضایع نشود... میگفتند رئیس جمهور باید به کارهای کلان مملکت برسد نه اینکه نامه های مردم را بخواند و مشکل تک تک مردم را حل کند! بی اختیار یاد آن صحنه فیلم امام علی(ع) افتادم که دقیقا همین ایراد را به مظهر عدالت-علی(ع) میگرفتند که چرا خلیفه و امیرالمومنین وقتش را صرف حل مشکلات تک تک مردم می کند؟!!
بسیاری از «دوستان» که در سالهای نخست طرفدارت بودند و حتی برای رأی آوردنت در سال 88، از جیب خود هرینه می کردند، با مشاهده چند لغزشت، دست از حمایتت برداشتند؛ ملامتشان نمیکنم که چرا از معایبت چشمپوشی نکردند؛ که ملامتشان میکنم چرا دست از حمایتت ولو در کسوت نقد، کشیدند و خصمانه در مقابلت ایستادند و در فلان مناظره (برای کمنیاوردن در مقابل طرف مقابل) تو را «أخ و تُفت» کردند... که اتفاقا همان «طرف مقابل» و طرفدارانش در همانجا او را به خاطر این حرفش «أخ و تفت» کردند!
من از جناح مخالف انتظار نداشتم که همانند تو و یارانت که این روزها هر آنچه را در چنته دارید به رئیس جمهور آینده کشور - ولو اینکه مخالفش باشی - میدهی، آنان نیز اینگونه رفتار کنند؛ که نکردند! اما از آن «دوستانی» که روزگاری تو را اعجوبه قرن میدانستند انتظار داشتم که در مقابل ضعفهایت ، مردانه انتقاد کنند و نه خصمانه! انتظار داشتم سیاستمدار تر از این باشند که چهار سال، عبارتی که توسط مخالفین تو بکار برده شد را چماقی کنند بر سر تو و دولتت... مخالفینی که روزگاری به خاطر اینکه طبل رسواییشان را به صدا درآوردی، همین «دوستان» به تو رأی دادند...
بگذریم...
خدا را شاکرم که به کسی رأی دادم که اطمینان دارم حتی لحظهای برای کمک به کشور، کوتاهی نکرد... خدا را شاکرم که تا آخر پایت ایستادم... هرچند گاهی از لجبازیهایت لجم میگرفت! از برخی حاشیههایت، حرصم میگرفت؛ که اگر این حواشی را نداشتی، مخالفین امروزت چه میگفتند؟! چند وقت پیش، بیبیسیچی در تصویری تمام چالشهای هشتساله دولتت را کنار هم گذاشته بود که قریب به اتفاق آن، مواردی چون حضور زنان در استادیوم یا بحث مرتضوی و زندان اوین بود!
همانگونه که قبلا هم گفته بودم، نقدهای من به دولتت بسیار جدتر از این مسائلی بود که بیبیسیچی و «دوستان» اظهار می کردند... خدا را شکر که همه این مسائل را دیدم و نقدهایم رو گفتم اما هیچگاه به این باور نرسیدم که از تو، فرد بهتری برای این سِمَت وجود دارد و اینکه بخواهم تو را «أخ و تفت» کنم!
میگویم: چند وقت پیش مزدک میرزایی در جریان بازی بارسلونا انقدر از بازی مسی ذوقزده میشه که میگه باید خدا رو شکر کنیم که در دورانی زندگی میکنیم که بازی مسی رو می بینیم!!! ... حالا من میگم خدا رو شکر میکنم که در دورانی زندگی کردم که دولتهای احمدینژاد رو درک کردم... هرجا که هستی ... خدا پشت و پناهت ...
این پوستر(که البته زیاد روش وقت نذاشتم!) تقدیم به تو:
با همین مضمون بروزم