سیمرغ های سبز رنگ! :: خیمه نشین

خیمه نشین

دست نوشته های یک خیمه نشین | یادداشت های شخصی امین روستایی

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
دست نوشته های یک خیمه نشین
موضوعات نوشته ها
آخرین نوشته ها
آخرین نظرات

سیمرغ های سبز رنگ!

سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۱، ۰۴:۴۳ ب.ظ
سی و یکمین جشنواره فیلم فجر همزمان با سالروز پیروزی انقلاب در شب 22 بهمن طی مراسمی در برج میلاد پایان یافت. در مراسم اختتامیه سی و یکمین دوره، 20 سیمرغ کریستال به برگزیدگان اهدا شد؛ سیمرغ هایی که اگرچه با شکل و شمایلی جدید در این دوره رونمایی شدند ولیکن در مراسم اختتامیه جامه ای سبز به خود گرفتند!

اتفاقاتی که در جشنواره سال گذشته روی داد، این امید را در دل مردم زنده کرد که جشنواره فیلم فجر در حال بازگشت به ذات خود که همان نظام جمهوری اسلامی است، می باشد؛ از درخشش فیلمی با مضمون دفاع مقدس به نام روزهای زندگی گرفته تا اهدای سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن به هنگامه قاضیانی- بازیگری که جایزه اش را به شهدا تقدیم کرد. اما جشنواره سی و یکم که به حق از لحاظ کیفی و محتوایی فراتر از دوره گذشته بود، روند جشنواره سی ام را دنبال نکرد و اتفاقاتی در آن رخ داد که جای بسی تأمل دارد.

برخی از منتقدین معتقدند که جشنواره فیلم فجر ایران نیز همانند سایر جشنواره های بین المللی نظیر گلدن گلوپ و اسکار، کاملا سیاسی بوده و خواسته دولت را دنبال می کند. ای کاش این چنین باشد و سینمای ایران و در رأس آن جشنواره فیلم فجر، سیاسی بوده و برای خود سیاست تعریف کرده باشد. سیاست داشتن یک مجموعه امری طبیعی و کاملا بدیهی می باشد که اتفاقا چنانچه صنعت سینما بدون هدف باشد و در دل خود مقصودی را دنبال نکند، باید بدان شک کرد و در چرایی تشکیل آن تردید داشت!

مطمئنا زمانی که جشنواره فیلم فجر پایه گذاری شد هدفی جز ترویج نظام جمهوری اسلامی نداشته و در راستای نظام شروع به کار کرده است. اما در حین برگزاری مراسم اختتامیه جشنواره اتفاقاتی رخ داد که انسان را دچار تردید در ذات جشنواره می کند.

در میان اسامی داوران بخش مسابقه جشنواره سی و یکم فیلم فجر ، اسامی کارگردانانی مشاهده می شد که همگی سوابق درخشانی در سینما داشته و از طرفی می شد بعضا آنها را کارگردانان ارزشی دانست. و دقیقا به همین دلیل دوم، زمانی که شهیدی فر- مجری مراسم از داوران جشنواره دعوت کرد تا برروی سن حضور یابند، حضار در سالن استقبال سردی از آنان کردند و هرچه شهیدی فر حضار سالن را به تشویق این کارگردانان بنام سینما فرامی خواند، عکس العملی از سوی اهالی سینما مشاهده نمی شد!

این ماجرا زمانی جالب تر می شود که پس از حضور داوران روی سن، مهدی فخیم زاده به نمایندگی از سایر داوران بیانیه ای را قرائت می کند که کل تشکیلات معاونت سینمایی را زیر سوال می برد و به انتقاد از سیاست های وزارت فرهنگ در بخش سینما می پردازد. جدا از درست یا غلط بودن متن بیانیه، این نکته قابل تأمل است که این بیانیه از سوی افرادی قرائت می شود که خود توسط معاونت سینمایی انتخاب شده اند!

و اما در انتخاب افراد برتر؛ جایزه بهترین بازیگر مکمل نقش اول زن به فردی داده می شود که تنها مانده به طور علنی مخالفت خود را با نظام جمهوری اسلامی اعلام دارد! از عملکرد پگاه آهنگرانی در انتخابات 88 و بعد از آن هنوز مدت زیادی نمی گذرد و منش سیاسی وی بر کسی پوشیده نیست. جایزه بهترین بازیگر مرد به حمید فرخ نژاد داده می شود. وی پس از دریافت جایزه با تأکید اعلام میکند که داوران به ناحق فیلم روح ا... حجازی را از بخش مسابقه  کنار گذاشته اند. البته خوب است که «حمیـــــــــد» بداند سیمرغ او را همین داورانی به او اهدا کرده اند که به گفته خودش حق بقیه را خورده اند و جوایز را به افراد «ناشایست» داده اند! حمیـــــــــد در پایان سخنانش با لحنی خاص می گوید: «همیشه سبز باشید!».

و اما قسمت کمدی مراسم اختتامیه مربوط به جایزه ویژه هیئت داوران به علیرضا داوودنژاد می باشد. از او به دلیل «تکریم محیط خانواده ایرانی» در فیلمش قدردانی می شود. داوودنژاد در سخنانش از تشخیص مصلحت نظام خانوده اش مِن جمله مامان اتی و زن دایی اقدس تشکر می کند!! او در مابین سخنانش ظاهر سیمرغ را به تمسخر می گیرد و با بکار بردن عبارات کنایه آمیزی، آرزوی« آزادی سیمرغ» و پرواز در «آسمانی سبز» می کند! تا نشان دهد که به قول مهدی هاشمی که دو سال قبل در اختتامیه فجر 29م گفت «این سینما مال ماست»،در حال حاضر این سینما مال آنهاست و متأسفانه برخلاف ادعای منتقدین، جشنواره فجر ما، هیچ سیاستی ندارد!

می گویم: از این جماعت انتظاری نیست که هر آنچه ما می خواهیم باشند ... یا آنچه که ما می خواهیم عمل کنند... اما انتظار است که وقتی از این نظام پول می گیرند... از این نظام جایزه می گیرند... و تمام بزرگی ظاهریشان وام دار این نظام است... لااقل نمکدان را نشکنند!

نظرات  (۴)

خیلی سخت نگیر رفیق
من شخصا خیلی از سینما و اهالی آن سر در نمیارم ولی نکاتی رو می نویسم برای درس پس دادن نزد شما:
من و شمای نوعی برای جشنواره فجر چه کرده ایم؟ اسم خودمان را گذاشته ایم ارزشی! بعد رفته ایم برای خودمون عمار راه انداخته ایم و بعد اینها را به حال خودشان رها کرده ایم که به نظر شما گند بزنند و باز به نظر شما این در حالی است که جشنواره فجر از نظام است و باید برای نظام کار کند.
با آهنگرانی و امثالش چه کنیم؟ بکشیمشان؟ اگر در فیلمی بازی کردند و به قول شما داورانی که سوابق درخشانی دارند به او جایزه یا هر کوفت دیگری دادند، بگوییم فتنه گر است و بازی اش را هم نبینیم؟ این که نشد..
خوشمان بیاید یا نیاید سینماگران فعلی از قشر فرهیخته به اون معنا نیستند و به قول بچه ها قس علی هذا/
بخواهیم یا نخواهیم
  • پایگاه رسمی مؤسسه فرهنگی دیده بان
  • باسلام

    مطلب شما در پایگاه رسمی مؤسسه فرهنگی دیده بان منتشر شد

    شما نیز میتوانید باگذاشتن پیوند این پایگاه در پیوند های خود، قدمی در راه اعتلای فرهنگ اسلامی بردارید

    یاعلی

    بعد از پیروزی بهمن 57 انقلاب، سینمای مادی، شهوانی و حیوانی و بعضا بسنده کننده به حداقل های انسانی چهره عوض کرد. زنان توبه کار ـ خدا قبئل کنه ـ و مردان منقلب شده ی سینمای ایران خود را برای رقم زدن یک سینمای جدید آماده کردند اما در چم و خم بازگشت به فطرت بعضا افول های گیج کننده و شرم آوری رخ داد... بگذریم

    سینمای ایران جایگاه غیر قابل قیاسی با دنیای مادی بالی و هالی وود دارد اما  لازمه ترکانیدن حباب های مادی ای که قصد برگشت به طاغئت را دارند، خروج از مرکز و مرکز گریزی است.

    یعنی سرمایه عظیم رهنگ را بدست افکار مسموم افراد متخصص نباید سپرد و باید به شهرستان های دوردست، آنجاهایی که بسیارند در گمنامی غلت می خورند و توان سامان دادن به آرمانها را نیز دارا هستند...

    این اتفاق داره می افته و حضور متفکرین و نظریه پردازان بزرگ دینی و مذهبی و حتی پررنگ شدن حضور روحانیت در این عرصه لازمه ی اجتناب ناپذیری است که الحمدلله داره رخ میده و خوش بینانه تر از همیشه منتظر فجرهای دیگرم...

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    تجدید کد امنیتی