به دور از چشمان «سرهنگ»!!! + عکس :: خیمه نشین

خیمه نشین

دست نوشته های یک خیمه نشین | یادداشت های شخصی امین روستایی

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
دست نوشته های یک خیمه نشین
موضوعات نوشته ها
آخرین نوشته ها
آخرین نظرات

به دور از چشمان «سرهنگ»!!! + عکس

دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۳۷ ب.ظ

می نویسیم «دانشگاه»؛ بخوانید «پادگان سیستان و بلوچستان»

قطار سفر های استانی دولت یازدهم که به تقلید از دولت قبل شروع به حرکت کرده بود تا در یک سُنت حسنه بتواند از نزدیک شاهد مشکلات مناطق مختلف کشور باشد روز سه شنبه 26 فروردین 93 در استان سیستان و بلوچستان منزل گرفت . اینکه دولت تدبیر و امید سعی بر این دارد تا از نقاط قوت دولت های نهم و دهم استفاده کند جای تحسین دارد اما متاسفانه طی چند روز گذشته شاهد اتفاقاتی در سطح دانشگاه بودیم که طعم شیرین سفر استانی دکتر روحانی را در کام اکثریت دانشجویان تلخ کرد و آن اینکه دانشجویان شاهد ایجاد یک حصار امنیتی تا فاصله 400 متری محل سخنرانی رئیس جمهور بودند . استفاده از این حصار امنیتی جدای از آنکه در چند روز گذشته مشکلات و گلایه هایی را برای دانشجویان به وجود آورده بود به نوعی توهین به شعور دانشجویان نیز محسوب می شد. تدابیر فوق امنیتی در دانشگاه که رئیس جمهور در دانشگاه شهیدبهشتی و دیدار با دانشجویان که به آن نقد وارد می کرد و می گفت باید فضای دانشگاه را از دوربین و دور باش دور کنیم با شعار دولت راست گویان در تناقض شدید بود اما کار به همین جا ختم نشد و متاسفانه در روز سخنرانی دکتر روحانی در دانشگاه شاهد نیروهای ویژه ضد شورش، نیروهای گارد امنیتی و متاسفانه سلاح های گرم سنگین مانند تیربار در دانشگاه بودیم که وجود این همه  سلاح و نیروهای امنیتی در کنار تک تیراندازان که در بالای منابع آب دانشگاه مستقر بودند باعث نگرانی برخی دانشجویان شده بود که اگر این افراد دچار خطا بشوند و خدایی نکرده جانشان به خطر بیفتد چه باید بکنند.

سه برنامه در دانشگاه؛ بدون حضور دانشگاهیان!!!

در روز اول سفر هیئت دولت سه برنامه با حضور دکتر روحانی در دانشگاه سیستان و بلوچستان برگزار شد. نکته قابل تأمل این جلسات، جلوگیری از ورود دانشجویان به محل برگزاری بود که باعث ناراحتی شدید در میان دانشجویان و اساتید - حتی طرفداران دولت - شده بود. البته از حدود یک هفته قبل، استانداری تعدادی سهمیه را به دانشجویان دانشگاه می دهد و اعلام می کند که مشخصات کامل این افراد را برای دیدار با دکتر روحانی اعلام کنند. بر این اساس دانشگاه بطور متوسط به هر تشکل دانشجویی پنج سهمیه میدهد تا برای آنان دعوت نامه صادر شود. اما در روز برگزاری مراسم اعلام میشود که تنها با حضور یکی از افراد نام نویسی شده موافقت و دعوت نامه برای وی صادر شده است؛ البته دعوت نامه برای حضور در جلسه عمومی رئیس جمهور با مردم زاهدان در ورزشگاه 17 شهریور!!!
نکته قابل توجه این که برخی از انجمن های خاص توانستند به وسیله ی لابی گری که گفته می شود از جانب استانداری صورت گرفته، سهمیه ای مشکوک!! برای ورود به تالار پیدا کنند؛ حال جای این سوال پیش می آید که ورود نیروهای همسو با دولت جز برای تشویق و ابراز ارادت این افراد نسبت به ساحت مبارک ریاست جمهور دارد؟
و جالب اینجاست که مسئولین برگزاری ترجیح دادند نیمه بالای تالار فردوسی خالی بماند تا آنکه دانشجویی پایش به این مراسم باز شود. اعمال این تبعیض در بین دانشجویان قطعا با شعارهای تبلیغاتی دولت راستگویان در تناقض آشکار است. 

تکذیب می کنیم!!!

مدیر محترم روابط عمومی دانشگاه در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری مهر از «دریافت دعوتنامه» نمایندگان «تمامی» تشکل های دانشجویی برای حضور در جلسه تالار فردوسی خبر دادند. همانگونه که اشاره کردیم، «هیچ یک» از تشکل های دانشجویی دعوت نامه ای را دریافت نکرده اند و متأسفانه دکتر خلیفه‌لو اطلاعاتی «نادرست» در اختیار داشته اند.

تأمین امنیت بالاترین مقام اجرایی کشور، بدیهی است؟!

بدون شک تأمین امنیت هر یک از مقامات کشور امری بدیهی و لازم الاجرا میباشد. اما مسئله ای که در اینجا مطرح می شود، بحث حضور مقامات در یک مکان علمی و آکادمیک کاملا بسته مانند دانشگاه است که بطور طبیعی اعضای آن که همان دانشگاهیان می باشند سلاحی جز «خودکار» ندارند! مگر دانشجو که همیشه در سخنان مقامات از او به عنوان قشر فرهیخته و نخبه دانشگاه یاد می شود، چه خطری می تواند برای هیئت دولت داشته باشد که از فاصله چندصد متری فضا را با داربست های فلزی استتار میکنند و در زمان حضور آنان در دانشگاه، شاهد ده ها نیروی مسلح در سطح دانشگاه بودیم. براستی آیا لازم است که بر پشت بام تک تک ساختمان های یک «دانشگاه»، نیروهای مسلح قرار گیرند و هر مقام مسئول با قریب به ده خودروی شاسی بلند اسکورت شود و چندین تیربار آماده شلیک در حول آنان قرار گرفته باشند؟!!! یادآور می شویم که چند ماه قبل نیز حضور «معاون» ریاست جمهور در دانشگاه با همین تدابیر امنیتی همراه بود و از نزدیک شدن دانشجویان به محوطه تالار جلوگیری به عمل می آمد؛ در حالیکه شاید اگر جناب معاون بصورت عادی در دانشگاه قدم بزنند نیز بسیاری از دانشجویان ایشان را به‌جا نیاورند! 

مسجد جای «وزیر» است؛ نه دانشجویِ...!!!

هر چند که مسجد دانشگاه نیز مانند دانشکده هنر و سلف سرویس و بوفه آقای دوستی در احاطه داربست های پوشیده از گونی بود، اما مطمئن بودیم که همانگونه که درب دیگر سلف سرویس را برای صرف غذا گشودند، درب دیگر مسجد را نیز برای اقامه نماز بگشایند. اما با کمال ناباوری زمانیکه جمعیت نمازگزار مقابل مسجد قرار گرفت از سوی نیروهای امنیتی یا به اصطلاح خودشان سکیوریتی طرد شدند و حتی تهدید به شلیک از سوی محافظان رئیس جمهور نیز شدند!! این ممانعت حتی شامل امام جماعت مسجد یعنی مسئول نهاد رهبری در استان سیستان و بلوچستان نیز شد و تنها «خودی»ها حق ورود به محوطه ممنوعه را داشتند!
البته جماعت نمازگزار که مجبور به اقامه نماز در پیاده روی مقابل مسجد شده بودند نیز در پاسخ به این بی حرمتی، به اعتراض و سر دادن شعار کردند. هرچند که دوستان لباس کت و شلواری مستقر در اطراف محوطه با انواع و اقسام دوربین های فیلمبرداری و با پیکسل های متفاوت(!!!)، به ثبت وقایع پرداختند تا شاید صبح شنبه که آب از آسیاب افتاد... . 
قابل ذکر است که در زمان اقامه نماز دانشجویان در روی سنگ فرشهای دانشگاه، هیئت محترم وزرا و همراهان، در مسجد دانشگاه به راز و نیاز مشغول بوده اند؛ قبول باشد إن شاا...

کاملا بی ربط...

اوایل دولت نهم، رئیس جمهور وقت نیز همانند دکتر روحانی تصمیم به حضور در دانشگاه سیستان و بلوچستان می گیرد... جلسه مذکور در سالن ورزشی معین دانشکده ادبیات با حضور «کلیه» دانشجویان علاقه‌مند برگزار می شود... بدون هیچ داربستی و بدون هیچ لیست سیاهی!
یکی از وزرا نیز جلسه ای غیررسمی و صمیمی با دانشجویان برگزار میکند؛ بدون هیچ اسکورتی!!!
و البته در سال‌های گذشته شاهد حضور دبیرشورای امنیت ملی و وزیر فرهنگ و ارشاد در دانشگاه و در «جمع دانشجویان» بوده ایم؛ و باز هم بدون تدابیر شدید امنیتی در دانشگاه...

یک خبر دردناک

در حاشیه سفر هیئت محترم دولت به دانشگاه اتفاق ناگوار دیگری نیز رخ داد که جای بسی تأمل و نگرانی را دارد. 
البته تا بدست آوردن اطلاعات تکمیلی و موثق، از باز کردن این موضوع اجتناب می کنیم. 

ضمیمه:

ویژه نامه نشریه خیمه به مناسبت سفر دکتر روحانی به دانشگاه سیستان و بلوچستان

گارد امنیتی بالای سلف سرویس دانشگاه سیستان و بلوچستان!

به دور از چشمان سرهنگ

نظرات  (۵)

  • علی اکبر مجنون الحسین جان
  • بسم رب الحی ارواحناله لک الفدا

    شکرانه میلاد حضرت زهرا "ارواحناله لک الفدا"
    باسلام و ادب محضر شما بزرگواران ؛
    عیدی نورانی از حسینیه ی ققنوس کربلا
    تقدیم به همه مادران و خواهران و همسران فداکار فاطمی ایران اسلامی
    تقدیم به همه برادران مومن و عاشق آل الله ارواحناله لک الفدا
    تقدیم به سادات و عام..... کامتان شرین باد از این نبات فاطمی؛آمین یارب العالمین



    از امام صادق علیه‏السلام سؤال شد که: «لم صارت المغرب ثلاث رکعات و اربعا بعدها لیس فیها تقصیر فى حضر و لا سفر؟»
    چرا نماز مغرب سه رکعت است و نافله‏اش چهار رکعت که در سفر و حضر تقصیر در آن نیست؟ (1)
    آن حضرت فرمود: «ان اللَّه عز و جل انزل على نبیه لکل صلاة رکعتین فى الحضر فاضاف الیها رسول‏اللَّه لکل صلاه رکعتین فى الحضر و قصر فیها فى السفر الا المغرب و الغداه فلما صلى المغرب بلغه مولد فاطمه علیهم‏السلام فاضاف الیها رکعه شکراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن علیه‏السلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسین علیه‏السلام اضاف الیها رکعتین شکر اللَّه عز و جل فقال للذکر مثل حظ الانثیین فترکها على حالها فى الحضر والسفر.» (2)
    خداوند تبارک و تعالى همه‏ى نمازها را بر پیامبر به صورت دو رکعتى نازل کرد. رسول خدا (به امر پروردگار) به همه‏ى نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو رکعت اضافه نمودند؛ که در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
    هنگامى که رسول خدا مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه علیهاالسلام به دنیا آمد رسول خدا به شکرانه‏ى این نعمت (و به امر پروردگار) یک رکعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن علیه‏السلام به دنیا آمد، دو رکعت دیگر (به عنوان نافله) به آن سه رکعت اضافه نمودند و زمانى که حسین علیه‏السلام به دنیا آمد، به نافله‏ى مغرب دو رکعت دیگر اضافه فرموده و آن را شکرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
    1- نماز مسافر را که از چهار رکعت به دو رکعت شکسته مى‏شود نماز قصر گفته و این عمل را تقصیر گویند.
    2- من لا یحضر الفقیه، ج 1، ص 454. تهذیب، ج 2، ص 113. وسائل الشیعه، ج 4، ص 88. علل‏الشرایع، ص 324.
    التماس دعای عهد وفرج مولایمان ان شاالله فراموش نشود.....
  • علی اکبر مجنون الحسین جان
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام دارم محضر همه ی بزرگواران و یاران حسینیه ی ققنوس کربلا
    هدیه ای تقدیم به محضرتان ؛ان شاالله که در نشرش کوشا باشید....
    در هرکجا هستید !
    اگر مدیر هستید!
    اگر مربی و معلم واستاد و حاج فلانی و ورزشکار ونویسنده و شاعر و هر کسب و کار را دارید....
    اگر بنده ی خدا هستید!
    اگر خود را خادم و پای رکاب مولایمان حجت خدا می دانید!
    خواهشمندم برای رضای خدا این روایت تاثیر گذاررا چاپ کنید وبه دست همه جامعه برسانید!
    جامعه ای که خالی از فرمان حضرات آل الله ارواحناله لک الفدا باشد وکسی به فرامین آن بزرگواران
    توجه واقعی نداشته باشد!به انحطاط و خودپرستی ها و گناهان بزرگ خواهد پیوست!
    با توجه به باطن فرمایشات حضرات آل الله ارواحناله لک الفدا،باید مولایمان امام زمان ارواحناله لک الفدا را یاری نمائیم.ان شاالله

    ****(هرگز کسى را کوچک نشماریم !!!!)****

    على بن یقطین از بزرگان صحابه و مورد توجه امام موسى بن جعفر (ع) و وزیر مقتدر هارون الرشید بود. روزى ابراهیم جمال (ساربان ) خواست به حضور وى برسد. على بن یقطین اجازه نداد. در همان سال على بن یقطین براى زیارت خانه خدا به سوى مکه حرکت کرد و خواست در مدینه خدمت موسى بن جعفر(ع) برسد. حضرت روز اول به او اجازه ملاقات نداد.

    روز دوم محضر امام(ع) رسید. عرض کرد: آقا! تقصیر من چیست که اجازه دیدار نمى دهى ؟

    حضرت فرمود: به تو اجازه ملاقات ندادم ، به خاطر اینکه تو برادرت ابراهیم جمال را که به درگاه تو آمده و تو به عنوان اینکه او ساربان و تو وزیر هستى اجازه ملاقات ندادى . خداوند حج تو را قبول نمى کند مگر اینکه ابراهیم را از خود، راضى کنى .

    مى گوید عرض کردم : مولاى من ! ابراهیم را چگونه ملاقات کنم در حالیکه من در مدینه ام و او در کوفه است . امام(ع) فرمود: هنگامى که شب فرا رسید، تنها به قبرستان بقیع برو، بدون اینکه کسى از غلامان و اطرافیان بفهمد. در آنجا شترى زین کرده و آماده خواهى دید. سوار بر آن مى شوى و تو را به کوفه مى رساند.

    على بن یقطین به قبرستان بقیع رفت . سوار بر آن شتر شد. طولى نکشید در کوفه مقابل در خانه ابراهیم پیاده شد. درب خانه را کوبیده و گفت : من على بن یقطین هستم .
    ابراهیم از درون خانه صدا زد: على بن یقطین ، وزیر هارون ، در خانه من چه کار دارد؟
    على گفت : مشکل مهمى دارم .

    ابراهیم در را باز نمى کرد. او را قسم داد در را باز کند. همین که در باز شد، داخل اتاق شد. به التماس افتاد و گفت : ابراهیم ! مولایم امام موسى بن جعفر مرا نمى پذیرد، مگر اینکه تو از تقصیر من بگذرى و مرا ببخشى .

    ابراهیم گفت : خدا تو را ببخشد.
    وزیر به این رضایت قانع نشد. صورت بر زمین گذاشت . ابراهیم را قسم داد تا قدم روى صورت او بگذارد؛ ولى ابراهیم به این عمل حاضر نشد. مرتبه دوم او را قسم داد. وى قبول نمود، پا به صورت وزیر گذاشت . در آن لحظه اى که ابراهیم پاى خود را روى صورت على بن یقطین گذاشته بود، على مى گفت : خدایا! شاهد باش .

    سپس از منزل بیرون آمد. سوار بر شتر شد و در همان شب ، شتر را بر در خانه امام در مدینه خواباند و اجازه خواست وارد شود. امام این دفعه اجازه داد و او را پذیرفت .



    پی نوشت :

    بحار: ج 48،ص 85.

    التماس دعای عهد و فرج مولایمان ان شاالله
    امیدوارم شمابزرگواران ازکسانی باشیدکه فوج فوج به یاری حضرت اباصالح المهدی جان خواهید شتافت.
  • علی اکبر مجنون الحسین جان
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام علیکم....
    تقدیم به شما گرامییان
    از سوی حسینیه ی ققنوس کربلا
    خوشبخت باشیدوشیرین کام ان شاالله و از یاران مولایمان اباصالح المهدی ارواحناله لک الفدا
    دل مولاجانمان را با خوشبختی و مهربانی خویش با خانواده و وفاداری به همسر و اهل خود شاد کنید
    برای خوشبختی همدیگر بسیار دعا کنید.
    رضای مولایمان رضای خداست!
    امیداست آن سرورعالم؛از همه ی ما در این صبح جمعه ی الهی راضی شود.
    امیدوارم هرگز یک تار موی از سر مَحْرَمِتان به نامحرمان دنیا نفروشید.
    حلال خدا را حرام نکنید و حرام خدا را حلال نشمارید....
    آمین یارب العالمین
    زندگی به سبک شهدا!!!
    «می‌برم با خانم و بچه‌ها بخوریم»
    جعبه شیرینی رو جلو بردم و تعارف کردم. یکی برداشت و گفت: می‌توانم یکی دیگر هم بردارم؟
    گفتم : البته این حرفا چیه؟ سید یک شیرینی دیگر هم برداشت.
    هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می‌کردند، بر می‌داشت اما نمی‌خورد. می‌گفت: «می‌برم تا با خانم و بچه‌ها با هم بخوریم.»
    به ما هم توصیه می‌کرد که این خیلی موثر است آدم شیرینی‌های زندگی‌اش را با خانواده‌اش تقسیم کند.
    شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می‌خواند.
    پی نوشت:
    برداشتی از کتاب مجموعه خاطرات شهیدسید مرتضی آوینی
    التماس دعای عهد وفرج مولایمان را فراموش نکنیم.....
  • علی اکبر مجنون الحسین جان
  • اعوذبالله من النفسی
    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمدالله رب العالمین من کل النعمه و استغفر الله الذی من کل ذنب و اتوب الیه و قالو انالله واناالیه راجعون
    السلام علیک یا آل الله ارواحناله لک الفدا.....یا اهل البیت النبوه ....
    هدیه ی حسینیه ی ققنوس کرببلا
    سلام و ادب محضر یکایک بزرگواران ؛خواهران گرامی و برادران عزیزم
    ماه مبارک رجب المرجب فرا رسید!
    ماهی که اولین روزش باقریست!
    سومینش نقویست!
    دهمینش تقویست!
    سیزدهمینش علویست!
    نیمه اش زینبیست!
    و بیست و هفتمینش محمدیست!
    ان شاالله به فضل بلند پروردگار متعال و خارج از هر عُجب و تظاهر و منییتی و هرگناهی!!!
    اولین حاجت خود را فرج امور مولایمان؛حضرت صاحب الامر ؛اباصالح المهدی جان؛
    ارواحناله لک الفدا قرار دهیم و برای آنکه قلب مولایمان از ما در درگاه پروردگار احدیت
    رضای مرضی گردد؛برای امور اسلام عزیز و یکایک مومنین و مومنات و منتظران حضرتشان در این ایام الهی
    دعای مستمر داشته باشیم؛تا موجبات رضای پروردگار عالم ؛جل و اعلی فراهم گردد؛
    و دفع بلایای ارضی و سماوی از وجود نازنین مولایمان در هرجای عالم که تشریف دارند
    گرددو محبین و شیعیان حضرتشان را در اقصاء نقاط عالم محفوظ بمانند...
    ان شاالله تعالی.....
    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
    امید است که قدرمان دهند به قدر مولایمان! ...آمین یارب العالمین
    اللهم عجل لولیک الفرج
    التماس دعای عهد و فرج مولایمان اباصالح المهدی جان را فراموش نکنیم...
    العبد ,مجنون الحسین جان

    salam
    az hekayate shoma lazat bordam
    khoda shoma ra kheir donya , akherat dahad jenab ali akbar...

    ارسال نظر

    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    تجدید کد امنیتی