خبر مرکزی واحد! :: خیمه نشین

خیمه نشین

دست نوشته های یک خیمه نشین | یادداشت های شخصی امین روستایی

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
دست نوشته های یک خیمه نشین
موضوعات نوشته ها
آخرین نوشته ها
آخرین نظرات

خبر مرکزی واحد!

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۲۹ ب.ظ

(معمولا دوس دارم متن‌هایی کم‌حجم بنویسم... اما در این موضوع، دل پردردی داشتم!... از طولانی‌شدن متن، عذر خواهم!)

نقدی بر دیکتاتوری خبری در تلویزیون

«واحد مرکزی خبر»؛ عبارتی که هر چه بیشتر به آن فکر می‌کنم، به تناقض بیشتری در مورد آن می‌رسم!

همانطور که می‌دانید در طول شبانه‌روز ده‌ها بخش‌ مختلف خبری از شبکه‌های پنج‌گانه صداوسیما پخش می‌شود که برخی از این بخش‌های خبری، شمار بینندگان آن میلیونی می‌باشد؛ نظیر خبر 14 یا 21 شبکه یک یا خبر 20:30 شبکه دو یا خبر 22 شبکه سه و... . و این یعنی یک پتانسیل قوی که می‌تواند تأثیر فراوانی در جهت‌دهی فکری مخاطبان میلیونی خود داشته باشد؛ اما متأسفانه در اکثر مواقع نه تنها از این پتانسیل بهره لازم برده نمی‌شود، که در مواردی، خبرهای آن، اثر سو نیز بر مخاطبان و مردم می‌گذارد.

مشکل اینجاست که متأسفانه تمام این بخش‌های مختلف خبری از یک مرکزِ سه‌لتیِ واحد به‌نام «واحد مرکزی خبر»تغذیه می‌شوند.(سه‌لتی: واژه ای از لغت‌ستان رضا امیرخانی!) در نتیجه تمام اخباری که از بخش‌های مختلف خبری ولو با دکورها و مجریان متفاوت بیان می‌شود، در واقع یک «خبر مرکزی واحد» می‌باشند!

در این نوشتار قصد ندارم خدمات و نقاط قوت این مرکز را زیر سوال ببرم؛ که سعی دارم نگاهی به ایرادات این دیکتاتوری خبری در تلویزیون اشاره کنم؛ باشد که بخش‌های خبری تلویزیون ما نیز در حد و اندازه های رقبای بین‌المللی خود باشد...

1. تکرار، تکرار و... تکرار!

اولین موردی که به چشم همه می‌آید، متن تکراری خبرها می باشد و همیشه برایم سوال بوده که آیا خود مجریان خبر از بیان خبرهای تکراری در طول شبانه روز خسته نمی شوند؟! تصور کنید ساعت 14 شبکه یک؛ دکور سبز رنگ؛ پیراهن سبز رنگ مجری؛ اخبار مهم: x ، y و z . ساعت 19 شبکه یک؛ تنها تغییر بوجود آمده، تغییر رنگ دکور و پیراهن مجری به نارنجی می‌باشد. و بالاخره ساعت 21 ؛ همه چیز به رنگ آبی و دیگر هیچ!

البته در اینکه یک خبر، حتی با گذشت بیش از 24 ساعت می‌تواند ارزش خبری داشته باشد و در صدر خبرهای روز قرار گیرد، شکی نیست؛ اما بیان جملات تکراری از آن خبر در بخش‌های مختلف خبری، اندکی ملال‌آور می‌باشد که بیننده را از تماشای مابقی اخبار دل‌سرد می‌کند. توجه داشته باشید که ما در حسرت شنیدن جملات تازه از یک خبر و یک تحلیل هستیم ؛ شنیدن تحلیل‌ها و نگاه‌های متفاوت، پیشکش!

2. گزارش‌های ساختگی

اخبار تلویزیون خیلی می‌کوشد تا نقش مفیدی را در نظام و در میان مردم ایفا کند. اما مانند مدافعی در فوتبال عمل می‌کند که قصد دفع توپ ارسالی حریف را دارد اما گل‌به‌خودی می‌زند! مثلا در بحبوحه مشکلات اقتصادی کشور، هر شب ما شاهد خبرهایی در این خصوص بودیم که معمولا 20 دقیقه ای از خبرها مربوط به خبرهای ناخوشایندی از داخل و خارج کشور بود. اما در پایان، گزارشی می‌دیدیم از فلان بازارِ فلان شهر یا فلان آبشارِ فلان منطقه، تا همه چیز از یادمان برود و بگوییم «خدا رو شکر... همه چی آرومه!». نیت، نیتی خیر است؛ اما عمل، بسیار مبتدیانه و آماتورگونه!

یا به طور مثال، در زمان‌هایی که مسائل ملی همانند انرژی هسته‌ای، انتخابات، راهپیمایی‌ها و... درمیان است، ما شاهد آنیم که خبرنگار صداوسیما یا همان واحد مرکزی خبر، با تیپ و قیافه هایی مصاحبه می‌کند که برای هر بیننده‌ای تازگی دارد و به نوعی بر کسی پوشیده نیست که از این بندگان خدا، استفاده ابزاری می‌کند! پیوستگی چنین رفتاری از صداوسیما می‌تواند متعارض با شعار «رسانه ملی» باشد و متأسفانه می‌توان گفت که بیهوده نیست که عده‌ای از مخالفین سیاست‌های نظام، نام «رسانه میلی» را بر این رسانه تأثیر‌گذار نهاده‌اند. چنین رقتاری، جز کاهش سلبِ اعتماد از مخاطب و کشانده‌شدن وی به طرف شبکه‌های ماهواره‌ای، نتیجه‌ای نخواهد داشت.

3. بی‌انگیزگی

زمانی‌که این مرکز دولتی یا سه‌لتی یا نفتی، هیچ رقیبی را در مقابل خود احساس نکند، نتیجتا انگیزه‌ای برای پیشرفت و بروز شدن و  جذب مخاطبِ بیشتر نخواهد داشت. به‌هرحال مخاطبان این مرکز، کلیه مخاطبان تلویزیون هستند و حقوق کارکنانش هم، حقوقی است تضمین‌شده از شیر نفتی که در صداوسیما قرار داده شده است! البته مقصود من این نیست که بخش خصوصی و یا مثلا فلان حزب یا گروه، صاحب یک بخش خبری مجزا در تلویزیون باشند؛ همانند هزاران سایت خبری داخلی که هم اکنون فعالیت می‌کنند... . به‌هرحال تمام دول جهان، از تلویزیون دولتی خود، نهایت استفاده را در جهت هم‌سو کردن نظر مردم با سیاست‌های خود انجام می‌‌دهند و این یک امر بدیهی می باشد.

4. کم کاری؟!

این بی‌انگیزگی مذکور، گاهی این شبهه را به ذهن تداعی می‌کند که دست‌اندرکاران تهیه و تولید خبر در تلویزیون، آن‌طور که باید و شاید برای کار خود، وقت صرف نمی‌کنند. مثلا در یکی از قسمت‌های برنامه «وب گردی»ِ خبر 20:30 که در ماه گذشته پخش شد، از عکاسی سخن گفت که به ایران سفر کرده و از ایرانیان عکس گرفته است و اینکه بینندگانِ تصاویر او، نظرات جالبی را در سایتش منتشر کرده‌اند؛ این یعنی همان مطلبی که اواخر سال گذشته من(همزمان با ده‌ها سایت و وبلاگ دیگر) تحت عنوان «وقتی شهروند امریکایی از دیدن تصاویر روزمره ما، به وجد می آید» درج کردم! و حالا پس از شش ماه، این خبر در تلویزیون تحت گزارشی با موضوع تازه‌ترین‌های وب، بیان می شود!!

یا برای مثال مدتی پیش، یکی از مجریان خبر ورزشی 6:30 شبکه یک، خود اعتراف می کند که: «صبح دیر از خواب بلند شدیم و وقت نبود که اخبار جدید را چک کنیم! شب قبل، والیبال ایران و برزیل مسابقه داشتند. ما هم حدس زدیم که طبق معمول، نتیجه مسابقه سه به صفر شده است و خبر را بدین صورت در تلویزیون اعلام کردیم! اما بعد متوجه شدیم که اصلا مسابقه شب گذشته برگزار نشده است!!»

البته وضع گروه خبری ورزشی در این مرکز بسیار بغرنج‌تر از این موارد می‌باشد! برای مثال قریب به ده سال است که اخبار ورزشیِ 5 دقیقه‌ایِ بانوان، در بخش خبری 13:15 پخش می‌شود؛ اما هنوز که هنوز هست تیتراژ این بخش خبری پس از ده سال تغییری نکرده است! سایر بخش‌های این اخبار 15 دقیقه‌ای که تکرار آن(!) در ساعت 18:45 پخش می‌شود نیز به‌همین گونه است و اندک تغییر و تحول و پیشرفتی در آن دیده نمی‌شود که انصافا برخی اوقات، خبرهای ناقص این بخش خبری، حرص بیننده را درمی‌آورد!

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

5. یک تجربه موفق!

اما راه حل چیست؟ راه‌ برون رفت از این معضل را می‌توان در همین فضای مجازی جست؛ برای مثال، یک نهاد انقلابی که انصافا در زمینه رسانه‌ای به نسبت سایر نهادها و بخش‌های داخلی، بسیار پیشرفت کرده است، با تأسیس چندین خبرگزاری و سایت خبری با رویکردهای مختلف و قالب‌های متفاوت، اقدام به انتشار اخبار می‌نماید؛ بی‌آنکه تعارضی در خبرهای منتشر شده این سایت‌های زنجیره‌ای دیده شود.

صداوسیما نیز می تواند همین سیاست را دنبال کند و با تأسیس واحدهای خبری مختلف، این زمینه را فراهم کند که مجموعه واحدهای خبریِ تحت پوشش خود، در عین داشتن هدفی یکسان، رویکردی متفاوت داشته و به رقابت با یکدیگر بپردازند. نمونه بارز آن نیز خبرگزاری «باشگاه خبرنگاران جوان» می‌باشد که امروزه ادعا می‌کند بزرگترین خبرگزاری فارسی‌زبان دنیا می باشد(البته از نوع ‌سه‌لتی!). همان‌طور که می‌دانید گزارش‌های جذابی که در بخش مجله خبری 19:15 شبکه یک یا خبر 20:30 شبکه دو و یا خبر 22 شبکه سه پخش می‌شود، حاصل کار همین خبرگزاری می‌باشد؛ و دلیل پرطرفداری این بخش‌های خبری، همین فرزندِ جوانِ واحد مرکزی خبر یعنی باشگاه خبرنگاران جوان می‌باشد!

امیدوارم روزی شاهد آن باشیم که کشور ما نیز دارای یک رسانه کاملا حرفه ای و به معنی کلمه، «ملی» باشد...

نظرات  (۲)

سلام
پتانسیل بالقوه نداریم برادر(سطر ششم)
پتانسیل = نیروی بالقوه
پاسخ:
کاملا حق با شماست جناب مهندس جهادگر!
همه نزدیکان، رابطه «من و فیزیک» رو می‌دونن!!!
به قول خودتان؛ منظورمان تصحیحیده شد!
مطلب به جا و درستی بود
الان در یک نگاه کلی به رسانه های مختلف دوروبرمان رسانه ایی موفق تر است که ارتباط بیشتری با مخاطبان واقعی خود دارد. مثلا یکی از جذابیت سایت های خبری نسبت به روزنامه ها همین امکان درج نظر یا حتی ارسال مطلب به سایت ها می باشد. صدا و سیما هم می تواند از این امکان استفاده کند. البته کارهایی در این زمینه انجام شده است که متاسفانه کم است و بعضا خیلی تابلو تقلیدی است.
به نظرم شبکه تهران در این امر بیشتر از بقیه موفق بوده است.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی